درد

هر اتفاق جدیدی که میوفته پیش خودم میگم دیگه مگه بدتر از اینم میشه؟ که اتفاق بعدی میادو خفم میکنه هنوز از یه چاله در نیومدی که با ک.ن میوفتی تو یکی دیگه.

خدایا - بعدی رو یکم صبر کن بعد بفرست. کم مونده کم بیارم.
نظرات 10 + ارسال نظر
فرناز چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:25 ب.ظ

تو تا حالا آدم خیلی صبوری بودی از این به بعد هم همین باش امیدوارم که ...
تازه از کجا می دونی که بعدی خیلی خوب نباشه چرا الکی به خدا می گی که صبر کنه؟؟؟ :) بعدشم یه مرد هیچوقت تو زندگیش کم نمیاره ( از همون مردائی که خودت میدونی) :))))

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:33 ب.ظ

بی خیال بابا ...تو کرت از بیمارستان گذشته !!!!!‌:)))))

ساسان چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:10 ب.ظ http://DelphiLog.PersianBlog.Com

کمک کمک آآاااهااهااهاهاااا

دارم کتکم میزنن

بهم لینک بدین تا نکشتنم

آخ

تره خدا بهم لینک بدین

Hamed پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:27 ق.ظ http://majnoonian.com/weblog

Dude!
Something came into my mind! There is a very good solution for those kinds of problems. I had some experiences like the one you have, but I found if I could manage the elements of your life then you can manipulate most of your life easily. There are some things that could bother your life some things that are not necessary and they could be clarified. Things like unnecessary positive responses to others, some friends that should be expired, some entertainments that are not so useful necessarily and some irregular needs. Think about them. We are Iranian people are very good in wasting our life in misery and bullshit, mostly.

مهدی جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:59 ب.ظ http://maah.blogsky.com

سلام.
آقا حمید ما(من)یه سایتی ساختیم که اول راهه یعنی فقط صفحه اولش رو لود کردم!حالا من میخوام یه کامنت بسازم تا از اون استفاده کنم و تو وبلاگم که اونجاس بزارم حالا چه طوری این کارو کنم.تو انیشن ثبت نام کردم ولی ازش خوشم نمیومد.
حالا چطوری خودم کامنت بسازم.
سبز باشی بای

امیر شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:12 ب.ظ

نمیدونم که چه اتفاقهایی برات افتاده ولی مطمئن هستم که خیلی بد نیستند و تو بزرگشون میکنی و یاشاید هم برای تو خیلی بد بوده چون بدیها رو ندیدی و کوچکترین چیزی اذیتت میکنه ولی خدا رو شکر کن چون میدونم که این اتفاقها در برابر اتفاقهای بدی که تو زندگی من افتاده هیچی نیست و اگر بدونی که من چه اتفاقهایی برام افتاده و چگونه با همشون مبارزه کردم و کنار آمدم دیگه اینقدر ناراحت نیستی امیدوارم که از اون اتفاقها هیچوقت برات نیفته چون دیگه حتما باید بری بیمارستانی که هاله بهت معرفی کرد

سیاهِ روشن یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.ghadessi.com

مشکل از ک.نته. تو چالهه جا نمیشه.
بیخیال مررررررد!

پایدار باش

رئیس دانشگاه لاروارد دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:20 ب.ظ http://larvard.blogsky.com

زیباتری عکس هایی که توی عمرتون دیدید

احسان دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:53 ب.ظ http://www.esanz.persianblog.com

خیلی خوبه که صبوری و صبر داری.....من دیگه همونم رو ندارم.....وبلاگ زیبایی و قشنگی داری ....قالبش زیباست...دوست خوب اگه دوست داشتی به من سر بزن و خوشحال میشم...قربانت

جواد سه‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:50 ب.ظ

هیچ دردی چون جدایی نیست اما؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد